loading...
ناگفته ها
علی خدادادی بازدید : 73 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (1)

پای من جوونیت رو هدر نکن دلبر ناز
باخت من کافیه ، تو دیگه به پای من نباز
توی قلب مهربونت واسه من خونه نساز
توی قلب مهربونت واسه من خونه نساز
منه بازنده رو خوب ببین ، برو تنهام بذار
من یک پاییزی ام و ولی تو چی گل بهار
دل به چی بستی عزیزم به منه بی کس و کار
دل به کی بستی عزیزم به منه بی کس و کار

قدر دنیا رو بدون لحظه هاش رو حروم نکن
برو و دو روز دنیا رو با من تموم نکن
من رو باز با اشک های قشنگت رو به روم نکن
من رو باز با اشک های قشنگت رو به روم نکن
آخه من خودم ته راه رو دیدم ، سیاهی
آخره این همه عشق و عاشقی ، تباهی
انگاری تو تنگ این دنیا جای یک ماهی
انگاری تو تنگ این دنیا جای یک ماهی

علی خدادادی بازدید : 38 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

ای بشر از بهر زر مفکن به ذلت خویش را
                                       دور کن از خود تو این سرمایه تشویش را
مالک زور،صاحب زر،حامل کبر و غرور
                                        می کنی تو پیروی ابلیس بد اندیش را
دائماً در فکر گرد آوردن مالی چرا
                                        می دهی اندر رهش آئین و دین و کیش را
می فریبی مردمان را با ریاکاری چرا
                                        همچوگرگی کو به تن کرده لباس میش را
با زبانت می دهی آزار مخلوق خدا
                                         بر خلاف عقربان,از کین زنی تو نیش را
پند تو نساج می گردد میسر بیشتر
                                         گرکه خودسازی عمل این گفته های خویش را

علی خدادادی بازدید : 40 یکشنبه 13 اسفند 1391 نظرات (0)
حس می کنم تو رو، توو هر شبِ خودم
من عاشق همین، احساسِ تو شدم
...
حست جهانمو وارونه می کنه
آرامشت منو دیوونه می کنه

حس می کنم تو رو، یه عمره توو خودم
بازم به من بگو، دیر عاشقت شدم

کُشتی غرورمو، دیوونگی کنم
بازم منو بکش...تا زندگی کنم

می میرم از جنون، تا گریه می کنی
با بغضِ هر شبت، با من چه می کنی

چشمای خیستو، رو بغض من ببند
من گریه می کنم، حالا برام بخند

من در کنار تو، دریای خاطره م
وا می کنی درو؟ بی تو کجا برم؟
علی خدادادی بازدید : 34 یکشنبه 13 اسفند 1391 نظرات (0)

دهه شصت یعنی :
یعنی بیدار شدن با بوی نفت بخاری نفتی
یعنی صف کیلومتری نون
یعنی آتاری و میکرو
یعنی برنج کوپنی
یعنی فخرفروختن با کتونی میخی
یعنی تلویزیون سیاه و سفید
یعنی آدامس خروس نشان
یعنی کارت بازی با دمپایی
یعنی کپسول بوتان و پرسی
یعنی نوار کاست
یعنی بوی نفتالین لای رختخواب
یعنی خریدن لبو و لواشک از سر کوچه ی مدرسه
یعنی سوختگی نارنجی رنگ بلوز کاموایی
یعنی نیمکت سه نفره
پوشیدن لباس داداش بزرگه
یعنی ساختن آدم برفی با لگن حموم
یعنی بوی نم زیر زمین
یعنی چوبین و برونکا
یعنی تیله بازی
یعنی اشکنه و خشیل
قاشق زنی تو چهارشنبه سوری
عاشق شدن از پس پرده حیا و شرم
یعنی صدای آژیر قرمز
یعنی سریال اوشین
دهه شصت یعنی من
یعنی تو
یعنی ما !

علی خدادادی بازدید : 38 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
میخــــــواهم عوض شوم!چرا بایـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟ میخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــی!میخـــواهم آن سیــــبِ قرمزِ بالـــای درخــــــت باشـــــَم در دورتـــــرین نُـــقطه... دقت کن!!!رسیدن بـــــه مَــــن آسان نیـــــست اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداری آسیــــبی به درخت نــــزن بـــــه همان سیــــب های کِرم خورده ی روی زمــــــین قانــــــــــــ ـع بــاش

علی خدادادی بازدید : 30 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
رفتی؟ به سلامت!
من خدا نیستم که گویم {100بار اگر توبه شکستی باز آی}!!!
آن که رفت.... به حرمت آنچه با خود برد، حق برگشت ندارد!
رفتنش مردانه نبود! لااقل مرد باشد و برنگردد
خط زدن بر من پایین من نیست، آغاز بی لیاقتی توست...

آنان که عوض شدنشان بعید است عوضی شدنشان قطعی ست.........

علی خدادادی بازدید : 27 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
گویند: "گر خواهی نشوی رسوا،همرنگ جماعت شو..."
رسوا شدم، میدانی چرا؟
نتوانستم دل بشکنم
نتوانستم مثل دیگر آدمها باشم
نتوانستم بی وفا باشم!
آری رسوا شدم...
دوست و هرکس که مرا میشناخت...
به من لَقَبِ عَقَب مانده و اُمُل را دادند...
نتوانستم بی غیرت باشم...
نتوانستم همرنگ نَرهای امروزی شوم...
مرد بودن با نر بودن متفاوت است!
و این رسوایی را با آگاهی کامل به جان خریدم...
خواهم که شوم رسوا،اگر همرنگ شدن این است....

علی خدادادی بازدید : 24 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم...هر جا که دلت می خواهد بــــرو !فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد...انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !و اما من...بر نمیگردم که هیچ عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم که لم ندهی روی مبل های راحتی...با خاطراتم قدم بزنی...!!!

علی خدادادی بازدید : 32 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید :مـــواظـــب خـــودت بـــاش !!!اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید :خـــودم هــمــیــشـــه مـــواظـبــتــم !!!

علی خدادادی بازدید : 103 شنبه 28 بهمن 1391 نظرات (0)
اﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ... ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻮﺳﻪ !ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺣﺲ ﺗﺤﺴﯿﻨﻪ !ﺍﮔﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺲ ﺗﺸﮑﺮﻩ !ﻭﻟـــــﯽ ...ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﯼ ﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ؟!ﻋﺎﺷﻘﺸﯽ ... ♥این عشق ﻭﺍﻗﻌﯿــــــــــــﻪ..
علی خدادادی بازدید : 39 شنبه 27 آبان 1391 نظرات (0)

پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی ؟

 

مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمیدانم فرزندم . نمیدانم .

پسرک نزد پدرش رفت و گفت : پدر ! چرا مادر همیشه گریه می کند ؟ او چه می خواهد ؟

پدر تنها دلیلی که به ذهنش رسید این بود : زن ها همه بی هیچ دلیلی گریه می کنند . پسرک متعجب شد . و او هنوز از اینکه چرا زنها به راحتی گریه می کنند متعجب بود . تا اینکه شبی در خواب دید با خدا سخن می گوید . از او پرسید : خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند ؟

خدا جواب داد :

من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد . به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند . به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام هرگاه نیاز داشت تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد این اشک را منحصراً برای او خلق کرده ام تا بتواند از آن استفاده کند .

 

زیبایی یک زن در لباسش ، موها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید

در چشمانش جست و جو کرد

زیرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست .

علی خدادادی بازدید : 80 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (2)

کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می‌گویم،

کلید خانه ام را

در دستت می‌گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می‌کنم،

به کنارت می‌نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می‌روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می‌کنم؟

احمد شاملو

علی خدادادی بازدید : 64 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

وقتی تو خسته ای کمرم درد می کند

                  پرواز ساده نیست پرم درد می کند

اصلا به روزگار چه مربوط عاشقم

                  اصلا برای عشق سرم درد می کند.

علی خدادادی بازدید : 62 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

من شاعرم و نگاه را می فهمم

نمناکی بغض و آه را می فهمم

با دیدن رنگ غم به خود می لرزم

حس دل بی پناه را می فهمم

شب ها به خیال روی او می خوابم

شیرینی این گناه را می فهمم

لبخند قشنگ او چه طعمی دارد!

آن مزه ی دلبخواه را می فهمم

وقتی که به رخ نقاب می آویزد

معنای شب سیاه را می فهمم

وقتی که کنار می زند گیسو را

راز سحر و پگاه را می فهمم

ای نور خدا تو هادیم باش که من

عمق خطرات راه را می فهمم

محمد بیدخونی

علی خدادادی بازدید : 83 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

هم دیدنی بودی هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی هم باغچمون گل داشت
زنجیر می خواستم دستاتو بخشیدی
از من تا اون دستات هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت گل بود اما مُرد
عمر منم قده عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
دلخونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه
آروم نمی گیرم از دست زنجیرم
بی عشق می میرم من روز دیدارم
از دوستی پر من از دوست دلخور من
آجر به آجر من ، من پشت دیوارم
لعنت به این دیدار لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار من زیر آوارم
هر روز پاییزه هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه هر سال پاییزه
دلخونم از چشمات ماه پس ِ ابرم
من کاسه ی صبرم این کاسه لبریزه

علی خدادادی بازدید : 60 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

من روز را دوست دارم ولی از روزگار میترسم
دین را دوست دارم ولی از کشیش ها میترسم
من
من عشق را دوست دارم ولی از زنان میترسم
من روز را دوست دارم ولی از روزگار میترسم
روزگار ...
تو اگر سخت به من میگیری
با خبر باش
کار سختی نیست
بیهوده نرنج
بیهوده غمین مباش
من
من دلگیر تر از دیروزم
پژمرده ام
اگر میترسم از تو
رگه حیات آدمی ست
که از مرگ می هراسد
غنچه پژمرده این هستی را
امیدی به حیاتی دوباره نیست فقط خواهد ماند
و
نفس
فقط..

علی خدادادی بازدید : 125 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

دست می سوزد با سیگار !
به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدایی که قشنگ تر از باد باشد ..
تنهایی یعنی این ...

علی خدادادی بازدید : 80 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست ، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر ، یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه مشهورش ، تا به آن حد ، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم...

                       حسین پناهی
علی خدادادی بازدید : 76 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

تو به من خندیدی ،  و نمیدانستی:

من به چه دلهره از باغچه همسایه   سیب را دزدیدم .

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید .

غضب الوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک.

و تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان میدهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق این پندارم ،

که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت.

علی خدادادی بازدید : 88 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم

علی خدادادی بازدید : 53 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

منتظر نیستم که چند خطی بنویسی،
دوست دارم اما نمی خواهم !
این قانون من است.
قانون من که تو را دوست دارد اما نمی خواهد.
برای همین اگر خبر بگیری، خوب است .نگیری دلگیر نمی شوم.
اگر بنویسی عالی ست ننویسی بد نمی شود!
بیایی ببینمت حرف ندارد... نیایی نبینمت می گذرد..
بگویی، بنویسی، بخواهی، بپرسی، ببینی بمانی، بشنویی، باشی،
همیشه باشی! نزدیک باشی... رفیق باشی ..
خوب می شود. بهشت می شود.
نباشی اما! نخواهی اما! جهنم نمی شود.
فقط ساعتها... ساعت ها گاهی پدر آدم را در می آورند. فقط ساعت ها گاهی بیچاره ات می کنند. فقط ساعت ها گاهی ..

علی خدادادی بازدید : 57 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

گاهی دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه دلتنگی ها
گوشه ای می نشینم
و حسرت ها را می شمارم
و باختن ها را
و صدای شکستن ها را
نمی دانم من کدام امید را نا امید کرده ام
و کدام خواهش را نشنیده ام
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم.

علی خدادادی بازدید : 56 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

بیا...
همان گونه که هستی بیا دیر مکن...
گیسوان مواجت آشفته
فرق مویت پاشیده.
بیا دلگیر مشو
بیا همان گونه که هستی
بیا دیر مکن
چمن ها را پایمال کرده به سرعت بیا.
اگر چه مروارید های گردنبندت بیفتد و گم شود.
باز بیا و دلگیر مشو
از کشتزارها بیا،
تندتر بیا...
ابرهایی که آسمان را پوشیده است می بینی
در طول رود که در آن دیده می شود.
دسته پرندگان وحشی در پروازند.
بادی که از روی چمن ها می گذرد و هر آن شدت می گیرد باد آن را خاموش خواهد کرد
چه کسی می تواند تردید داشته باشد که به ابروان و مژگانت سرمه نپاشیده ای
زیرا دیدگان طوفانیت از ابرهای بارانی هم سیاه ترند
اگر هنوز حلقه ی گل بافته نشده، چه مانعی دارد؟
اگر زنجیر طلایت هم بسته نشده آن هم بماند
آسمان از ابر آکنده است دیر شده همان گونه که هستی بیا...
بیا فقط بیا...

                                (بخشی از نامه ی رابیندرانات تاگور به همسرش)

علی خدادادی بازدید : 59 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

خاطرم هست از قدیم مادر بزرگم می گفت

دروغگو دشمن خداست


دومین سال تحویل بی تو چه خوش خواهد گذشت

من خوبم

حال مساعدی دارم

به تو فکر نمی کنم

 سر سفره هفت سین دعایت نمی کنم حتی

من خوبم

من خوبم

من خوب

من خو

من خ

من...

من ولی مادر بزرگ

دروغ زیاد میگویم این روزها

دشمن خدام؟
علی خدادادی بازدید : 108 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)
گیله مرد میگه: از شباهت بیزارم !شباهت میان این آواز و آن آواز،این کلام عاشقانه و آن کلام،این نگاه و آن نگاه،دیروز و امروز،امسال و پارسال. از شباهت به تکرار می رسیم ،از تکرار به عادت، از عادت به بیهودگی، از بیهودگی به خستگی و نفرت.

عادت همه چیز را ویران می کندازجمله عظمت دوست داشتن را،تفکر خلاق را،عاطفه جوشان را.با آرزوی سالی نو با آرزوهای نو و تازگی های نو

عیدتون مبارک.

علی خدادادی بازدید : 82 یکشنبه 13 فروردین 1391 نظرات (0)

کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می‌گویم،

کلید خانه ام را

در دستت می‌گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می‌کنم،

به کنارت می‌نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می‌روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می‌کنم؟

احمد شاملو

علی خدادادی بازدید : 71 جمعه 04 فروردین 1391 نظرات (0)


تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب

بیمار خنده های توام بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی بیشتر بتاب

علی خدادادی بازدید : 80 جمعه 19 اسفند 1390 نظرات (1)

 

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه سخت تر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد

 

 

علی خدادادی بازدید : 70 چهارشنبه 17 اسفند 1390 نظرات (0)

 

دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد


روزگار غریبی است نازنین


و عشق را کنار تیرک راهوند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد


روزگار غریبی است نازنین


و در این بن بست کج و پیچ سرما

آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند

به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم

دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد


روزگار غریبی است نازنین


نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کُنده و ساطوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد


                                                                احمد شاملو

علی خدادادی بازدید : 88 چهارشنبه 17 اسفند 1390 نظرات (1)

 

بـدجـور مـرضی است لـبهایـت

هـرچـه کـپسول ِ دوری خـوردم افــاقـه نـکرد.


زیـر زبـانی اگـر بـخورم زبـانـت را


آرام می شوم!


بـستری ات شده ام،


دکــتر دل جـهت ِ تـرخیـص،


روزی سه وعـده - تــو - را تـجویـز کـرده ...


صبـح هـا؛ شراب ِ لـبـت.


عصرهـا؛ پـرسه دور و وَرت.


شب هـا؛ سمـفونی بـا تـخـت و تـنت.

 


 

ایشاالله تو عروسیت جبران کنم 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 35
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 83
  • بازدید کلی : 17,990
  • کدهای اختصاصی